• وبلاگ : تفسير سوره علق
  • يادداشت : جلسه ي اول
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسن تهراني 

    بسم الله الرحمن الرحيم

    ‍آقاي دكتر ،‏ با عرض سلام و احترام

    به نظر مي رسد از توجه به اين نكته غفلت فرموده ايد كه در عرف خواندن الزاما به خواندن از روي نوشته اطلاق نمي شود . بلكه به زبان آوردن كلمات را خواندن مي گويند به همين علت شايد فردي بي سواد هم بخواند يعني جمله اي را بدون اين كه نوشته اي را ببيند بخواند يعني آن كلمات را كه قابل نوشتن هم هست بر زبان جاري كند.

    حرف نو زدن امري پسنديده است ولي نه به قيمت اين كه انسان بديهي ترين امور قابل فهم را ناديده بگيرد و تمام سرمايه ارزشمند بشري كه نتيجه تلاش پيامبران در ارائه مفاهيمي كه شايد بدون بيان آنان هرگز نمي فهميد و عالماني كه عصاره تجاربشان را به دست ما رسانده اند ناديده بگيريم .

    خواهش مي كنم به جاي اصرار بر عرضه نظريات بعضا غريب ولي به خيال شما جديد بيشتر مطالعه كنيد و بر تفكر نظام مند و با اساس اهتمام كنيد و پيش فرض هاي خود را از ذهنتان محو كنيد و به واقعيات بينديشيد.

    با تشكر ، حسن تهراني

    پاسخ

    با نام خدا و سلام. از الطاف و محبت هاي شما ممنون. چند نكته در پاسخ: 1. فرموديد: ‌«در عرف خواندن الزاما به خواندن از روي نوشته اطلاق نمي شود . بلكه به زبان آوردن كلمات را خواندن مي گويند به همين علت شايد فردي بي سواد هم بخواند يعني جمله اي را بدون اين كه نوشته اي را ببيند بخواند يعني آن كلمات را كه قابل نوشتن هم هست بر زبان جاري كند.» عرض مي كنم: شما كدام عرف را مي فرماييد؟ بايد در فهم قرآن به عرف عرب عصر نزول توجه كرد كه قرآن به زبان آنان نازل شده است و در عرف آنان چنان كه شواهد قرآني آن به دست داده شده و قرائن تاريخي نيز آن را تأييد مي كند، حاكي از اين است كه قرء و قرآن در عرف آنان به معناي خواندن كتاب آسماني بوده است. اينجانب براي آنچه گفته ام، شواهد قرآني و روائي به دست داده ام. شما دليلتان بر اين كه قرء و قرآن به معناي مطلق اداي الفاظ است، چيست؟ 2. فرموديد كه من بديهي ترين امور را ناديده گرفته و نتيجه تلاش انبياء و علما را مورد توجه قرار نداده ام. در پاسخ عرض مي كنم: اگر منظورتان از انبياء پيامبر اسلام(ص) است، بفرماييد كه پيامبر اسلام(ص) در زمينه معناي قرء و قرآن چه فرمودند كه من آن را ناديده گرفته ام. عنايت داريد كه كلي گويي هيچ مشكلي را حل نمي كند. در مورد علما نيز بفرماييد كه آنان چه نظريه بديلي بيان كرده اند كه در اينجا لازم بود گفته شود و گفته نشده است؛ جز اين كه معناي قرء و قرآن را بر حسب لغت و صرف نظر از استعمالش در قرآن بيان كرده اند. به علاوه عنايت داشته باشيد كه ما در اينجا سعي بر اين داريم كه به كمك آيات قرآن كه معتبرين نقل تاريخي است، به تفسير آيات بپردازيم. 3. شما بهتر بود، نتيجه مطالعات و تفكرات نظامند خودتان را بيان مي فرموديد تا اين كه اينجانب را به عدم مطالعه و تفكر نظام مند متهم فرماييد. آنگاه بهتر مي توانستيم از ديدگاه هاي شما استفاده كنيم. 4. عنايت داشته باشيد كه هيچ كسي بدون پيش فرض اظهار نظر نمي كند و پيش فرض داشتن هيچ مذمتي ندارد. مذمت از آن كسي است كه پيش فرضش مبتي بر هيچ دليل معتبري نباشد. پيش فرض من اين است كه قرآن به زبان فصيح و بليغ و قابل فهم عرب عصر نزول نازل شده است و ما براي فهم آيات قرآن بايد به زبان آنان آشنايي لازم را پيدا كنيم و آنگاه به فهم قرآن روي بياوريم. 5. واقعيات آيات و رواياتي است كه مي توانند در فهم قرآن كمك كنند و من نيز جز استناد به آيات و روايات كار ديگري انجام ندادم. شما مناسب بود، به كمك آيات و روايات به نقد تفسير به دست داده شده مي پرداختيد تا اين كه با كلي گويي آنچه را كه با تكيه بر آيات و روايات بيان شده، بي اساس بشماريد. 6. گفته اند كه نحن ابناء الدليل نميل حيث يميل: ما طرفدار دليل هستيم و به هر سو كه دليل برود، ما نيز همانجام مي رويم. بسا علماي سابق سخن نادرستي گفته باشند و ما با دليل آن را ردّ كنيم. آيا اين رويّه غلطي است؟ معصوم فرمودند: انظر الي ما قال و لاتنظر الي من قال: شما بنگريد، چه گفته مي شود؛ نه اين كه چه كسي مي گويد. در منطق اين كار را كه ما به جاي نقد سخن از سخنگو ايراد بگيريم، مغالطه مي گويند و مغالطه چيزي است كه در بحث علمي بايد از آن پرهيز كرد.